The Neverhood Chronicles - Post V

Translated PDF up to now

----------------------------------------------------------------------------------------

Ogdilla

(Fourth Part)

----------------------------------------------------------------------------------------

ضمنا در اين بين، Rod ها درباره اين غول، قبل از اينكه او را ببينند، چيزهايي شنيده بودند. هر قدم او صداي يك طبل توخالي را روي سطح مخروبه ي Ogdilla توليد مي­كند.لحظه به لحظه كه صداي مهيب قدمهايش بلندتر مي­شد تجمعهاي Rod ها وحشت زده تر مي­شدند و اذهان عموميشان بيشتر و بيشتر مشوش مي­شد. نهايتا غول را ديدند! آن كله-حلقه اي گنده را ديدند، لبهاي بزرگش، و سه تا بوق خاردار كه از سينه اش زده بودند بيرون. ولي چيزي كه بيشتر از همه آنها را تحت تاثير قرار داده بود، چيزهايي بود كه به كف پاهايش چسبيده بود. آن همه غذايي كه رويش راه رفته بود، ظاهر چندش آوري داشت، ولي Specks of Rod نفهميدند كه آنها غذا هستند. Rod ها در سكوت مطلق خشكشان زده بود. آنها فهميدند كه غول از سمت Rilonateها آمده است.

Rodها خيال كردند كه غول از روي Rilonateها رد شده و از آنها پودر خاكشير درست كرده. با نزديكتر شدن غول، اين حرف ميان جمعيت رد و بدل مي­شد كه غول Rilonateها را له كرده و حالا آمده به پادشاهي خودشان، تا آنها را نيز له كند. بعضي از Speckها در حال جيغ و داد، در رفتند، ولي بيشتر آنها از ترس سرجايشان ايستاده بودند، چون مي­دانستند كه هيچ راه گريزي از پاهاي خوفناك غول وجود ندارد. ناگهان يكي از Specks of Rod شروع كرد به دست زدن. لحظه اول، Speck بغلي او، فكر كرد خل شده، ولي سپس او هم شروع كرد به دست زدن. هنوز چيزي نگذشته بود كه يك جمع كوچك داشتند دست مي­زدند. سپس اغلب جمعيت دست مي­زدند و خوشحالي مي­كردند و بالا و پايين مي­پريدند، و در اين هنگام غول نزديك شده بود. آنها اينطور تصور كردند كه اگر غول فكر كند كه آنها از اينكه او Specks of Rilonate را لگد و تبديل به پودينگ كرده، خوشحال هستند، به آنها رحم كند و در عوض قهرمان آنها شود.

وقتي كه غول به جلوي جمع رسيد، آنها براي چند دقيقه ديگر مثل جغد و قورباغه سر و صدا كردند. سپس جمعيت باز شد و King Rod راهش را از ميان آنها باز كرد تا به جلو رسيد. آنجا، پشت سر آن مردمش كه بيخ پاي غول ايستاده بودند، سخنراني خود را شروع كرد:

"آه.اي غول بزرگ! متشكريم اي موجود كودن عظيم الجثه، براي اينكه از روي Rod ها رد شدي و از آنها پودر خاكشير درست كردي! پاهاي وسيعت آناً دشمنان ديرينه ما را خورد كرد. زير اندام ماموتي ات له و لورده شدند. آن بيچاره هاي* غيرقابل بيان تبديل به آن تفاله بي­ارزشي شدند كه هميشه توصيف مي­شدند. اكنون ما از شر سنگ اندازي ها و متلكها و قلدربازي هايشان براي هميشه خلاص شده ايم. تو اي غول كند ذهن، قهرمان ملي ما هستي! اي كله خر گنده، تو بزرگترين عكس تاريخ Rod ها خواهي بود. هيچ كس به كله پوكي تو در كل Ogdilla پيدا نمي­شود و نخواهد شد، تو اي ديو مهيب عجيب ترسناك، تو تنها براي من، نفر دوم هستي، هرچند خودت ترجيح مي­دهي نفر اول باشي. تو يك احمق خنگ بي اندازه غول پيكر هستي. بهر حال، خدا را شكر مي­كنيم كرگدن ناقص العقل، كه ما را هم له نكردي. من مي­توانم اين تخت و تاج پادشاهي حقيرانه خودم را به توي هيولاي بي احساس شگفت انگيز اعطا كنم. البته اين پادشاهي اصلا قابل هيبت افسانه اي تو را ندارد. زياد ازش خوشت نخواهد آمد. احتمالا از هيچ چيزي كه بهت بدهيم خوشت نمياد، چون نسبت به هيكل سر به فلك كشيده ات، ناچيز است. ولي البته هر چيزي كه ما داريم براي توست. ولي من كه نمي­دانم مي­خواهي باهاش چيكار كني. ميگم... اصلا مي­فهمي من چي دارم مي­گم؟"

---------------------------------

* hidiots (hideous idiots)

2 comments: