مسابقه

- بینندگان عزیز با قسمتی دیگر از مسابقه ی خرترین مردان آسیا در خدمت شما هستیم. از شرکت کنندگان گروه آبی خواهش می کنم خودشونو معرفی کنن.

- به نام خدا، محمد جابر متقاطر هستم از روستای شهیدپرور.

- به نام خدا، خاتون هفت قلعه هستم از قلعه ی هفت خاتون.

- متشکرم، گروه سبز ارغوانی متمایل به اسب.

- به نام خدمتی، خدا هستم.

- به نام خدا، تُرب غوز غژنگِ میخ ماست فشنگ هستم از اتحاد جماهیر شوروی سابق.

- گروه سبز ارغوانی متمایل به اسب، متأسفانه شما از دور مسابقات حذف شدید.

- آخه واسه چی؟

- و شرکت کننده ی گروه گلبهی.

- به نام ...

- گروه گلبهی یک چراغ شما خاموش میشه، چون نگفتم خودتو معرفی کنی.

- ببخشید می تونم بپرسم واسه چی از دور مسابقات حذف شدیم؟

- خیر نمی توانید. می رویم سراغ سؤال اول.

- [در حال بال بال زدن] من یه سؤال داشتم.

- نگهبان، این دوست عزیز را به بیرون راهنمایی کنید.

- من فقط...

- الو 110 ما یه مشکلی...

- از کدوم ور باید برم؟

- شما فعلا با این ور برو. و اما سؤال اول. دستها روی زنگ. اسم سگ همسایه ی معاون وزیر بهداشت و معادن کشور لتوانی طی سالهای 44 تا 46 چه کسی بود و چرا؟

- زیییینگ. غلامعلی حداد عادل، به علت کاهش جریان نشتی زیرآستانه.

- خیر.

- زیییینگ. خود من بودم. چون که... چون که...

- مرتیکه الدنگ مگه مجبورت کردن گنده بگوزی توش بمونی؟ ها؟

- ببخشید.

- یک چراغ شما خاموش میشه. جواب این سوال "بلی مجبورم کرده بودند" بود.

- [سکوت عبرت آمیز]

- سؤال دوم. بروسلی قویتره یا میتی کمان؟

- زیییینگ. میتی کمان اگه قوی بود، تو قزوین کونش نمی ذاشتن. بنابراین بروسلی قویتره.

- شرکت کننده ی گروه آبی تا حالا دقت کردی ننت چند بخش داره؟

- [اندکی تأمل] دو بخش.

- خیلی خنگی گروه آبی. یک چراغ شما خاموش میشه. گروه گلبهی؟

- خیر تا کنون دقت نکرده ام.

- کاملا صحیح است ده هزار امتیاز به شما تعلق می گیرد. می توانید شیاف کنید. و اما سؤال آخر. الیزابت در سکانس پایانی فیلم دیوثان قرون وسطا، در حالی که با سوزن ته گِـرد، مشغول برداشتن تکه های مغز عشق حقیقی خود، از کف اسفالت خیابان بود، زیر لب با خود چه بلغور می کرد؟

- پیپولارسترینج. ونیورسترینجر. فیسزلوکاگلی. ونیورلون. داشت اینو می خوند.

- بسیار نزدیک شدید.

- زیییینگ. داشت به ارواح اجداد آلفرد راند تِیل پین، مخترع سوزن ته گرد فحش می داد. چون سوزن ها رو سر و ته می گرفت و نه تنها سوزن ها، از قسمت گرد فرو نمی شدند بلکه از سر دیگر به دست خودش فرو می شدند و دردش می گرفت.

- خیر. با توجه به اینکه قرون وسطا پیش از اکتشاف نفت می باشد، الیزابت در آن سکانس، تکه های مغز را از روی سنگفرش خیابان جمع می کرد. بنابراین هیچ لزومی ندارد که دردش بگیرد.

- [نگاه پر معنا]

- متاسفانه هیچ کدام از هجده گروه شرکت کننده نتوانستند امتیاز لازم برای صعود به دور بعدی را کسب کنند. و خوشبختانه به هیچ کدام از آنها جایزه ای تعلق نمی گیرد... تا دیداری دیگر و مسابقه ای دیگر خدا [مکثِ حال به هم زن ِ همیشگی] نگهدار.