خیابان حجاب:
.
.
.
رامتین عشق نیلوفر...
.
.
.
رامتین ازت بدم میاد...
.
.
.
رامتین ان!
----------------------------------------------------------------------------------------
Bertbert
(First Part - Bredbad)
----------------------------------------------------------------------------------------
Quater مخلوق بعدی خود را به فرمی آفرید که بیشتر به خودش شبیه باشد. او سعی کرد تا از خودش کپی بگیرد, ولی از آنجاییکه به خوبی پدر نمی توانست بیافریند, مخلوقش یک کپی کامل و تمام عیار از آب در نیامد.
او به Bertbert توانایی تکلم و استدلال را داد, ولی Bertbert قدرت درک نداشت و از این بابت با Quater تفاوت داشت. او فکر کرد که Quater است و به همین علت فورا 7 تاج ساخت و شروع به ساختن مخلوقات خودش کرد. به این خاطر که Bertbert در آفریدن حتی از Quater هم بدتر بود, سیر تکاملی مخلوقاتش رو به بدترشدن بود. در آخرین مرحله آفرینش, موجوداتی که Bertbert ساخته بود اصلا زنده نبودند, فقط گلوله هایی از گوشت بودند.
شجره نامه Bertbert:
از طرف Quater صاحب قدرت شد تا Bertbert را خلق کند. در حالیکه بر این باور بود که خودش Quater است, یک Bertbert دیگر ایجاد کرد.
این Bertbert دوم, Bredbad را خلق کرد, یک Bertbert ضعیفتر و با لکنت زبان.
Bredbad موجودی باهوش بود. خردمند همگان نامیده می شد, اگرچه هیچ کس نمی دانست که چه کسی همچی حرفی زده, ولی این لقب سر زبانها افتاده بود. او هرگز درباره آگاهی اش چیزی ننوشت بجز پسرش Bridabrack که سخنان Bredbad را آوانویسی می کرد.
دیوان Bredbad حکیم, فرزند Bertbert فرزند Bertbert:
من نه به طور طبیعی خوب هستم, نه طبیعتا خوشحالم.
اما اگر من سقوط کنم, این اشتباه خودم است نه مامانم یا پاپام.
من شاهد هزار سقوط هستم.
برای همین خوشبخت نیستم.
برای من, این شکنجه است.
من به اینها می اندیشم تا بپلاسم و عبوش باشم.
قدرت خوشایند است اگر در گیلاس سرو شود, یا خورده شود به سان قرقاولی که باعث می شود صدای من سوهان اعصاب شود.
قاتل می میرد, رقاص خاموشی می گیرد. وقتی انبوه زنبوران مرا بسیار نیش می زنند.
من تحلیل می روم… لاغرتر, لاغرتر… لاغرتر.
بنیان، سه روش Bablon است:
1-ترس: خودش را مانند مار می خورد و طعام خویش می یابد. هرچه بزرگتر شود بیشتر خودش را می خورد تا وقتی که همه جا را بگیرد.
2-طمع: برخلاف ترس، جمع می شود تا وقتی که مار، چیزی کوچک و خوار شود. بویش مانند مشعلی است که با موی سر مخلوط شده باشد.
3-خودبینی: مار خیال می کند پاهای قوی دارد و می تواند از روی نهر بپرد. اما وقتی در دام بیافتد درحالیکه شکمش رو به بالاست معلق می شود.
من شما را در سفرهایم سهیم می کنم اگر گوش دهید.
شما به من ملحق خواهید شد اگر عجله کنید.
ما هلاک خواهیم شد اگر عجله نکنید.